baranbaran، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

باران الهی

قربونت برم خجالتیه من

سلامممممممممممممم     هنوز نمیتونم صددر صد بگم خانوم خوشگله ولی ظاهرا خانوم خوشگله هستی   دوشنبه تاریخ ۶/۶/۹۱ با بابایی صبح زودپاشدیم و یه صبحونه کوچولو خوردیم و رفتیم سمت مرکز نسل امید   ساعت ۷:۱۰ دم درش بودیم اینقدر که بابایی هول بود   همش  هر چی بهش میگفتم  میگفت باشه به این شرط که تو پاهاتو بازکنی تا جنسیتت معلوم بشه ما دومین نفر بودیم پذیرش شدیم و رفتیم تواتاق مشاوره و چون اون خانومی که اولین نفر بود مشاورش طول کشید ما شدیم اولین نفر برای نمونه گیری و سونو خلاصه بعدش ازمایش خون دادم و قدو وزن کردم بعدش رفتیم طبقه سوم و منتظر سونو شدیم   اونجا دوبار از دست راس...
15 مرداد 1392

غصه

سلام خوشگل مننننننننن خیلی دوست دارم تو رویاهام همش تو هستی چند روزه ساکتی مامانین میتونه زیاد حست کنه   فقط دو هفته اس از کمر درد دارم میمیرم   یکم روحیم خرابهههههه   نمیدونم بخاطر اوضاع پایان نامه و رفتارهای مامان بزرگته ........
15 مرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران الهی می باشد