baranbaran، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

باران الهی

ببخش

سلام عزیزممممم     یه موقع هایی فکر میکنم  یه دلیل اینکه یه مادر بچشو اینقدر دوست داره برای اینه که   گاهی احساس میکنه فقط اونو داره الان از اون موقع هاست که فقط تو رو دارم   البته ناراحتم برای اینکه تو توی وجود منی و داری گریه هامو حس میکنییییییییییییی   ببخششششش که ناراحتی هام به تو هم انتقال پیدا میکنهههه   ببخش که نمیتونم نسبت به کارا و حرفای پدرت بی تفاوت باشم   ببخش که اونم رعایت من و تو رو نمیکنه     ببخش که بدون اینکه  ازت اجازه بگیریم تو رو بوجود اوردیممم     در ضمنننن الاننن ۱۰ روزه که شمااا تکون میخوری عزیزمم   قربون...
15 مرداد 1392

مامان بهتره

قربونت برمممممممممممممم   قربون تکونات برم خیلی خوشگل ورجه وورجه میکنی   برات دو دست لباس تو خونه و ۴ تا لباس مهمونی خریدیم با مامان بزرگت و یک پتوی نرمالوووو خوشگلم مبارکت باشه با بابایی ساک وسایلت رو هم خریدیم منتظرتممممم لحظه به لحظه به تو فکر میکنم   واقعا این حس دوست داشتن  عجیبه یک هیجان خاصی دارم   ...
15 مرداد 1392

باران می بارد

سلام عزیز دلم  دختر نازم  برکت زندگیم تنها کسم چند وقته خیلی احساس تنهایی میکنم چندوقته مامان احساس میکنه هیچ پشتیبانی نداره جز این موجود کوچولو که هر چنددقیقه ابراز وجود میکنه و خدا کسی نیست داره بارون میاد   مامان هر وقت تو زندگی دلش میگیره بارون میاد   باران ارومم میکنه مثل تو   خیلی دوست دارم همه چی برای رشد و ارامشت مهیاباشه امااااا افسوس این هفته همش گریه کردم   خدایا ما رو ببخش که نعماتت را شکر گذار نیستیم   داریم روزهای دو نفره مون رو به بطالت میگذرونیم تنها کس من تو زندگیم شوهرمه اینقدر که اونو دوست دارممم هیچ کس رو دوست ندارم اماااا.... همیشه فکرمیکردم وقتی حا...
15 مرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران الهی می باشد