baranbaran، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه سن داره

باران الهی

هفته 17

هفته ۱۷ تموم شده   دکتر بهم برای هفته ۲۰ سونو داده تا الان خدا رو شکر همه چیز نرمال بودهههههه   فقط من یکم نرمال نیستم   تازگیها حساس شدم   همش بغض میکنم   دلم میخواد زودترررررر ببینمت گلییییییییییی   ایشالا ایندفعه دیگه کامل میفهمیم شما دخملی یا پسمللل   خیلی دوست دارممممم ...
15 مرداد 1392

قربونت برم خجالتیه من

سلامممممممممممممم     هنوز نمیتونم صددر صد بگم خانوم خوشگله ولی ظاهرا خانوم خوشگله هستی   دوشنبه تاریخ ۶/۶/۹۱ با بابایی صبح زودپاشدیم و یه صبحونه کوچولو خوردیم و رفتیم سمت مرکز نسل امید   ساعت ۷:۱۰ دم درش بودیم اینقدر که بابایی هول بود   همش  هر چی بهش میگفتم  میگفت باشه به این شرط که تو پاهاتو بازکنی تا جنسیتت معلوم بشه ما دومین نفر بودیم پذیرش شدیم و رفتیم تواتاق مشاوره و چون اون خانومی که اولین نفر بود مشاورش طول کشید ما شدیم اولین نفر برای نمونه گیری و سونو خلاصه بعدش ازمایش خون دادم و قدو وزن کردم بعدش رفتیم طبقه سوم و منتظر سونو شدیم   اونجا دوبار از دست راس...
15 مرداد 1392

غصه

سلام خوشگل مننننننننن خیلی دوست دارم تو رویاهام همش تو هستی چند روزه ساکتی مامانین میتونه زیاد حست کنه   فقط دو هفته اس از کمر درد دارم میمیرم   یکم روحیم خرابهههههه   نمیدونم بخاطر اوضاع پایان نامه و رفتارهای مامان بزرگته ........
15 مرداد 1392

دیدار دوبارهههههه

سلاممممممممممممم   خانوووووومممم خوشگل منننن عزیزمممممممممم   الهی قربونت برم باران رحمت الهی ماااااا   اسمتو گذاشتیم باران   شنبه ۲۲/۷/۱۳۹۱ با بابایی ازخونه مامان هما رفتیم دم سونوی نرگس و وقت گرفتیم بعد دوتایی رفتیم بیمارستانو کارت زدیمو برگشتیم دم سونوگرافی   مامان هماهم اومد باهامون اینقدر ذوق داشت تو رو ببینه خلاصه بعداز یک ساعت تقریبا نوبتمون شد   وای اینقدر استرس داشتم که ببینمت قلبم ازتو تند تر میزد خانم دکتر واسعی واقعا مهربونههههههههههههه و وارده تو کارش   اعدادی که مد نظرش بود رو گفت و بعد بهم گفت شما سالمی خدارو صد هزارمرتبه شکر ومثانه و معده ات هم تشکیل شده &...
15 مرداد 1392

ببخش

سلام عزیزممممم     یه موقع هایی فکر میکنم  یه دلیل اینکه یه مادر بچشو اینقدر دوست داره برای اینه که   گاهی احساس میکنه فقط اونو داره الان از اون موقع هاست که فقط تو رو دارم   البته ناراحتم برای اینکه تو توی وجود منی و داری گریه هامو حس میکنییییییییییییی   ببخششششش که ناراحتی هام به تو هم انتقال پیدا میکنهههه   ببخش که نمیتونم نسبت به کارا و حرفای پدرت بی تفاوت باشم   ببخش که اونم رعایت من و تو رو نمیکنه     ببخش که بدون اینکه  ازت اجازه بگیریم تو رو بوجود اوردیممم     در ضمنننن الاننن ۱۰ روزه که شمااا تکون میخوری عزیزمم   قربون...
15 مرداد 1392

مامان بهتره

قربونت برمممممممممممممم   قربون تکونات برم خیلی خوشگل ورجه وورجه میکنی   برات دو دست لباس تو خونه و ۴ تا لباس مهمونی خریدیم با مامان بزرگت و یک پتوی نرمالوووو خوشگلم مبارکت باشه با بابایی ساک وسایلت رو هم خریدیم منتظرتممممم لحظه به لحظه به تو فکر میکنم   واقعا این حس دوست داشتن  عجیبه یک هیجان خاصی دارم   ...
15 مرداد 1392

باران می بارد

سلام عزیز دلم  دختر نازم  برکت زندگیم تنها کسم چند وقته خیلی احساس تنهایی میکنم چندوقته مامان احساس میکنه هیچ پشتیبانی نداره جز این موجود کوچولو که هر چنددقیقه ابراز وجود میکنه و خدا کسی نیست داره بارون میاد   مامان هر وقت تو زندگی دلش میگیره بارون میاد   باران ارومم میکنه مثل تو   خیلی دوست دارم همه چی برای رشد و ارامشت مهیاباشه امااااا افسوس این هفته همش گریه کردم   خدایا ما رو ببخش که نعماتت را شکر گذار نیستیم   داریم روزهای دو نفره مون رو به بطالت میگذرونیم تنها کس من تو زندگیم شوهرمه اینقدر که اونو دوست دارممم هیچ کس رو دوست ندارم اماااا.... همیشه فکرمیکردم وقتی حا...
15 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران الهی می باشد