baranbaran، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

باران الهی

ماه هفتم هم تموم شد

سلام خانم من هر روز که میگذره وابستگیم بهت زیاد تر میشه ایشالا خودت یه روز مادر میشی میبینی که شیرینه ولی سختتتتتتتتتت خیلی سخته خیلی دوست دارم عاشقتم بدون تو زندگیم دیگه معنا نداره ولی گاهی فکر میکنم اگه میدونستم اینقدر دست تنهام و اینقدر سخته بچه دار نمیشدم زندگی بعد بچه دار شدن سخته سختتتتتتتتتت خوب بگذریم من این ماه خیلی سرم شلوغ بود بالاخره دفاع کردم و تموم شد خدا رو شکر خیلی استرس داشتم قربونت برم تازگیها خیلی بهم وابسته شدی غذا خوردنت هم بهتر شده میخوای چهار دست و پا بری حالتشو میگیری اما بلد نیستی که دستاتو چجوری از رو زمین برداری بری جلو خودتو یهوووو پرت میکنی   راستی پوپوت هم دیگه تقریبا عین ادم بزرگا شده و با ...
2 مهر 1392

در ماه ششم

سلام عزیزممممممممممم هر روز که میگذره بامزه تر میشیییییی خانم خانما ولی چرا خوب وزن نمیگیری  هفته پیش بردمت پیش دکترت شما تو دو ماه ١ کیلو اضافه کرده بودی منم با خوشحالی قبل اینکه وزنت رو بدونم به دکتر گفتم :دکتر من الان دو هفتس دارم بهش لاب برنج و فرنی و حریره بادوم میدم اما بعد از اینکه وزنت کرد گفت تو باید شیر خشک بخوری در کنار شیر من و اینجا بود که من واا رفتم اخه تو که شیشه نمیگیری و بد بختی من شروع شددددد من باید بهت سه وعده در روز البنه حداقل ١٢٠ سی سی در هروعده شیر خشک بدم اما مگه تو میخوریییییییییی خیلی بخوری دو وعده ٦٠ سیسی میدونم اذیت میشی اما یه دوهفته ای تا دوباره ببرمت دکتر چکت کنه مجبورم خلاصه تو نق میزنی و م...
2 مهر 1392

انتظار

قربونت برم   من و بابایی سخت منتظریم دوشنبه بیاد   اخه قراره این دفعه دوتایی ببینمت الان دیگه تقریبا همه چیداری خدا کنه جنسیتت هم بهمون بگنننن   البته من برام هیچ فرقی نداره که چی باشی   ازتصوراینکه تو پسر باشی یادختر یک حالت وجد مشترکی بهم دست میده عزیزمممممممممممممممممممممممممممم     مرسی که اذیتم نمیکنی خوشگلممممم قربونت برم     البته مامانی بخاطر شرایط کاریش همش پله داره بالا پایین میره  ببخشید دیگههه اذیت میشی ...
15 مرداد 1392

هفته 17

هفته ۱۷ تموم شده   دکتر بهم برای هفته ۲۰ سونو داده تا الان خدا رو شکر همه چیز نرمال بودهههههه   فقط من یکم نرمال نیستم   تازگیها حساس شدم   همش بغض میکنم   دلم میخواد زودترررررر ببینمت گلییییییییییی   ایشالا ایندفعه دیگه کامل میفهمیم شما دخملی یا پسمللل   خیلی دوست دارممممم ...
15 مرداد 1392

قربونت برم خجالتیه من

سلامممممممممممممم     هنوز نمیتونم صددر صد بگم خانوم خوشگله ولی ظاهرا خانوم خوشگله هستی   دوشنبه تاریخ ۶/۶/۹۱ با بابایی صبح زودپاشدیم و یه صبحونه کوچولو خوردیم و رفتیم سمت مرکز نسل امید   ساعت ۷:۱۰ دم درش بودیم اینقدر که بابایی هول بود   همش  هر چی بهش میگفتم  میگفت باشه به این شرط که تو پاهاتو بازکنی تا جنسیتت معلوم بشه ما دومین نفر بودیم پذیرش شدیم و رفتیم تواتاق مشاوره و چون اون خانومی که اولین نفر بود مشاورش طول کشید ما شدیم اولین نفر برای نمونه گیری و سونو خلاصه بعدش ازمایش خون دادم و قدو وزن کردم بعدش رفتیم طبقه سوم و منتظر سونو شدیم   اونجا دوبار از دست راس...
15 مرداد 1392

غصه

سلام خوشگل مننننننننن خیلی دوست دارم تو رویاهام همش تو هستی چند روزه ساکتی مامانین میتونه زیاد حست کنه   فقط دو هفته اس از کمر درد دارم میمیرم   یکم روحیم خرابهههههه   نمیدونم بخاطر اوضاع پایان نامه و رفتارهای مامان بزرگته ........
15 مرداد 1392

دیدار دوبارهههههه

سلاممممممممممممم   خانوووووومممم خوشگل منننن عزیزمممممممممم   الهی قربونت برم باران رحمت الهی ماااااا   اسمتو گذاشتیم باران   شنبه ۲۲/۷/۱۳۹۱ با بابایی ازخونه مامان هما رفتیم دم سونوی نرگس و وقت گرفتیم بعد دوتایی رفتیم بیمارستانو کارت زدیمو برگشتیم دم سونوگرافی   مامان هماهم اومد باهامون اینقدر ذوق داشت تو رو ببینه خلاصه بعداز یک ساعت تقریبا نوبتمون شد   وای اینقدر استرس داشتم که ببینمت قلبم ازتو تند تر میزد خانم دکتر واسعی واقعا مهربونههههههههههههه و وارده تو کارش   اعدادی که مد نظرش بود رو گفت و بعد بهم گفت شما سالمی خدارو صد هزارمرتبه شکر ومثانه و معده ات هم تشکیل شده &...
15 مرداد 1392

ببخش

سلام عزیزممممم     یه موقع هایی فکر میکنم  یه دلیل اینکه یه مادر بچشو اینقدر دوست داره برای اینه که   گاهی احساس میکنه فقط اونو داره الان از اون موقع هاست که فقط تو رو دارم   البته ناراحتم برای اینکه تو توی وجود منی و داری گریه هامو حس میکنییییییییییییی   ببخششششش که ناراحتی هام به تو هم انتقال پیدا میکنهههه   ببخش که نمیتونم نسبت به کارا و حرفای پدرت بی تفاوت باشم   ببخش که اونم رعایت من و تو رو نمیکنه     ببخش که بدون اینکه  ازت اجازه بگیریم تو رو بوجود اوردیممم     در ضمنننن الاننن ۱۰ روزه که شمااا تکون میخوری عزیزمم   قربون...
15 مرداد 1392

مامان بهتره

قربونت برمممممممممممممم   قربون تکونات برم خیلی خوشگل ورجه وورجه میکنی   برات دو دست لباس تو خونه و ۴ تا لباس مهمونی خریدیم با مامان بزرگت و یک پتوی نرمالوووو خوشگلم مبارکت باشه با بابایی ساک وسایلت رو هم خریدیم منتظرتممممم لحظه به لحظه به تو فکر میکنم   واقعا این حس دوست داشتن  عجیبه یک هیجان خاصی دارم   ...
15 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران الهی می باشد