baranbaran، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

باران الهی

باران می بارد

سلام عزیز دلم  دختر نازم  برکت زندگیم تنها کسم چند وقته خیلی احساس تنهایی میکنم چندوقته مامان احساس میکنه هیچ پشتیبانی نداره جز این موجود کوچولو که هر چنددقیقه ابراز وجود میکنه و خدا کسی نیست داره بارون میاد   مامان هر وقت تو زندگی دلش میگیره بارون میاد   باران ارومم میکنه مثل تو   خیلی دوست دارم همه چی برای رشد و ارامشت مهیاباشه امااااا افسوس این هفته همش گریه کردم   خدایا ما رو ببخش که نعماتت را شکر گذار نیستیم   داریم روزهای دو نفره مون رو به بطالت میگذرونیم تنها کس من تو زندگیم شوهرمه اینقدر که اونو دوست دارممم هیچ کس رو دوست ندارم اماااا.... همیشه فکرمیکردم وقتی حا...
15 مرداد 1392

خرید تخت

سلام عزیزمممم   شیطونک من خوبی ظاهرا که خوبی چون حسابی تکون میخوری بخصوص اگه مامان حالش خوب باشه تو هم همش دائم میزنی چنگ میزنی لگد میزنی جمعه با مامان و بابا و بابایی مهربوت رفتیم و سرویس خوابتو گرفتیم ولی دی مه میارن ایشالا   عزیزمممممممممممممممممم خیلی خوشمل شده   راستی اینقدر همه گفتن که ممکن پسر باشی من رفتم دوباره سونو تو یه روز بارونی کلی بزرگ شده کف پاهات و دستات رو دیدم و صورت خوشگلت رو هم نشونم داد الهییییییییییییییییییییییییییی قربونت برو خیلی ناز بودی دوباره گفت شما دختری و بعدش من تخت شمارو خریدم یه دست کامل لباس تو خونه ای سفید باروبان پاپیونی هم خریدم خیلی خوشگل بود با یه جورا...
15 مرداد 1392

برگشتمممممممممممممم

سلامممممممممممممممم صد تا سلاممممممممممم   خوبینننننننننننننننننن خیلی دلم براتون تنگ شده حسابیهااااااااا     سفرخوب بود خرید هم کردم   لباس وسایل نینی   کالسکه و کریرو برای خودمون هم کمی لباس   ولی از سه شنبه پیش از سر کارم هی اعصابمو خورد کردم الانم بایدبرم تواتاق رئیس جواب پس بدم اه   یک کیلو و ۸۰۰ اضافه شدم شنا و پیاده روی زیاد بود   ولی من تو این سفر خواستم به بدنم استراحت بدم چون شانون جونهم بهم پیشنهاد کرده بود برای از بین بردن ثابت موندن وزنم یه مدت ول کنم   این سفر فرصت خوبی بود برای این کار جاتون خالی ولی خیلی دلم برای ایران خونه زندگیم وما...
15 مرداد 1392

تاخیرم با علت بود

سلام خوبین ببخشید نیومدم   به طور واقعااااااااااااااااااا باور کردنی و غیر مترقبه ای   متوجه شدم یه موجودی تو شکمم داره زندگیشو شروع میکنه در نتیجه علت وزن کم نکردن بعد سفر معلوم شد البته نیم کیلو وزن کم کردم     بچه ها اگر راجع به تغذیه بارداری و اینکه چجوری بخورم که تا ۴-۵ ماه وزنم زیاد نشه  میدونین بیاین بهم بگین
15 مرداد 1392

سه شنبه

سلام خوبین   منم خوبم یعنی کم کم باید بگم ماهم خوبیم فقط گاهی یکی مون شیطونی میکنه اوضاع اونیکی رو ناهموار میکنه     از تبریکاتتون ممنون   امیدوارم شماها موفق باشین به اهدافتون برسین   دعا کنین من تو بارداریم زیاد اضافه نکن   خیلی سعی دارم رعایت کنم اما خوب بعضی اوقات نمیشه دیگه ...
15 مرداد 1392

نگرانم

امروز پنجشنبه است  از یکشنبه تا الان همش با خودم در جنگ بودم که یکم خودمو اروم کنم استرس نداشته باشم   یکم موفق شدم اما نگرانی وجودم رو پر کرده   یکشنبه که بیاد معلوم میشه اخه نینی جاش خوب نبود تو سونو گرافی یک هفته قبل دوباره یکشنبه باید برم ببینیم تغییر کرده یا نه   خدایا خودت کمکم کن   از اون طرف فکر و خیال اینکه پایان نامه چی میشه مرخصی بهم میدن کارامو انجام بدم و............... دارم دیونه میشم برام دعا کنین   راستی هفته پیش نینی ۶هفتش تموم شده بود و قلبش هم میزد ...
15 مرداد 1392

آرامش

سلام خوبینننننن    فعلا من و نینی تو ارامشیم   بعد از یک هفته استرس   هفته پیش بخاطر این حبه انگور ۶ مرتبه در عرض ۳ روز سونو شدم   تا بالاخره توسط دکتر عزیز و مهربون خانم دکتر حنطوش زاده و دکتر مهربونتر و عزیزم خانم دکتر واسعی خیالم راحت شد   واقعا چرا بعضی جاها اینقدراسم در کردن و پول میگیرننننننن بعد بداخلاققققق و بد تشخیصن   راستی حالت تهوع هم یکم اومده سراغم بیشتر عصرا   صدای قلب نینی هم بالاخره تو این ۶ بار شنیدم   حالا الان غصم این شده که چرا وزن اضافه کردم   ۲ کیلو نکنه خیلی چاق بشم   سعی میکنم رعایت کنم   ولی خوب یه روزای...
15 مرداد 1392

نگرانی قشنگ

میدونی ادم تو ماههای اول هی منتظر یه نشونه از نینی هست البته من عجولم وقتی هیچی نمی بینم میگم وای یعنی اصلا بچه ای هست؟ الان چقدری شده؟ رشد کرده؟ هههههههههههه بعد به خودم میگم اووووووووووووووووووو چقدر سخت میگیری پس تو خارج که همش سه بار سونو میکنن زنا باید دق کنن نه؟   خلاصه اینکه دوست دارم هر دقه یه دستگاه سونو خونگی داشتم میذاشتم تو شکمم  میدیدمش   خیالم راحت بشه     فکر پایان نامه ولم نمیکنه  دعا کنین   توان تموم کردنشو قبل نینی داشته باشم ...
15 مرداد 1392

اولین پیاده روی دونفره

سلام مامانی عزیزم   نمیدونی بااینکه هنوز علائمی ازت ندیدم ولی چقدردوست دارم   این چند وقته مامان یکم حرص خورده ببخشید سر مسائل درسی و پروژه هفته پیش یکبار سونو رفتم   اوضاع شما بهتر بود   مثل اینکه دست ازترسیدن برداشته بودیو یکم جاتون به سمت وسط رحم تغییر داده بودین   قربونت برم نترسسسسسسس   بیا وسط   مامان مواظبته   ۵شنبه هم با بابایی رفتیم دکتر خانم دکتر گفت اوضاعت خوبه یک سری منعیات غذایی داد پلو چربی شیرینی سرخ کردنی ممنوع   ولی گفت میتونی از همین حالادر حدی که خسته نشی پیاده روی کنی   خلاصه بعدش با بابایی پیاده برگشتیم تا سرکار &n...
15 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران الهی می باشد